رد شدن به محتوای اصلی

مناظره میرحسین موسوی و معانی کلمات فارسی

یا من تعریف درستی از مناظره ندارم یا تعریفش تو سیمای ایران فرق داره. کلاً همچیمون که با همچی فرق داره اینم روش.
مناظره های معجزه هزاره سوم رو دیدم و تاسف خوردم.
بدترین حالتی که میشه در یک مکالمه که یکی از مخاطبش من بودم تصور کرد اینه که طرف تو چشات نگاه کنه و تو روت بگه تو خری نمیفهمی منم که میدونم.
آیا واقعآ ما نمیفهمیم؟ یعنی همچی ارزونه؟ یعنی ما تو اوج اقتدار هستیم؟ یعنی واقعاً ما در بهترین دوران تاریخ ایران زندگی میکنیم؟
پس چرا من حسم نمیاد اینجوری؟ آیا من توهم زدم یا تویی که بدون سند متهم میکنی، بدون ترس دروغ میبافی یا سفسته میکنی؟
حالم بهم میخوره وقتی میبینم رییس جمهوری که باید یکی از وظایفش مراقبت از مردم برابر هتاکی و تخریب شخصیت باشه، خودش هر بار با یک بغل پرونده و بولتن وآمار سند کذب و ساختگی میاد تو چشام نگاه میکنه و میگه خودش بهترینه و سالمترین و بقیه همشون دزدن و مفسد! اگرهم به طرف مقابل نتونه چیزی ببنده پای زن و بچه و جد وآباد طرف رو بکشه وسط بلکه فرجی حاصل بشه.
کاری به انتخابات ندارم ولی خارج از هر بحث و نظری اگر یه آدم ! معمولی تو خیابون بهمون این حرفها رو بزنه برخوردمون چی میتونه باشه؟ آیا واقعاً کسی هست که این موجود روتایید کنه؟
هر روز یک مشکل جدید، هر روز یک چیزی اینقدر گرون میشه تا خِرِتنِه که میره قاطیه آرزوهات اونوقت ما فضایی و هسته ای شدیم؟ یعنی ما تو این تابستون دیگه مشکل برق نداریم دیگه؟
نمیدونم شاید زبون فارسیه ما با اون فرق داره! شاید معنی کلماتی مثل اقتدار، پیشرفت، ارزانی، اتحاد تو زبان فارسیه او با فارسیه ما فرق داره!

هرچه هست ترجیح میدم مهندسی از جنس احترام و صداقت مدیر اجرایی کشورم باشد که حرف و کلماتش از جنس فارسی من باشد تا دکتری از جنس وقاحت و دروغ که حتی همزبان هم نیستیم.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Crazy, Stupid, Love. (2011)

فیلم: (Crazy, Stupid, Love (2011 یا دیوانه احمق عشق کارگردان های این فیلم:  Glenn Ficarra, John Requa نویسنده :  Dan Fogelman بازیگران شاخص:  Steve Carell, Ryan Gosling and Julianne Moore  فیلم در شاخه:  Comedy, Drama, Romance زمان فیلم:  118 min داستان فیلم در مورد زن و شوهری است که بعد از چندین سال زندگی مشترک زن به این نتیجه می رسه که از شوهرش جدا بشه و به دنبال عشقش بره مرد که دچار شوک بزرگی شده به طور اتفاقی با مرد جوان و خوشتیبی آشنا می شه که به راحتی می تونسته با دخترها ارتباط برقرار کنه و اونها رو بدست بیاره و راههای بدست اوردن دل خانوم ها رو به دوست جدیدش یاد می ده بعد از مدتی همه شخصیتهای فیلم در یک رابطه فامیلی ناخواسته قرار می گیرند و به طور اتفاقی باهم روبرو می شند. فیلم از دید کمدی جالب هست و امتیاز خوبی رو بدست می یاره اگر برای یک روز تعطیل کسل کننده دنبال یه برنامه هستید می تونید با دیدن این فیلم حال و هواتون رو عوض کنید و خنده رو به لبتون بیارید. در ضمن این فیلم ارزش یکبار دیدن رو حتما داره. من به شخصه...

La piel que habito _ The Skin I Live In (2011)

فیلم: (La piel que habito _ The Skin I Live In (2011 یا پوستی که در آن زندگی می کنیم کارگردان:  Pedro Almodover نویسنده:  Pedro Almodover بازیگران شاخص:  Antonio Banderas, Elena Anaya and Jan Cornet فیلم در شاخه:  Drama, Thriller زمان فیلم: 117 min در ابتدا بگم که این فیلم به زبان اسپانیایی است و سعی کنید حتما قبل از دیدنش زیرنویس براش دانلود کنید. جراح حاذقی به نام رابرت در تلاش است که پوستی  از ژن خوک برای انسان درست کند که در برابر نیش حشرات و آتش مقاومه،  رابرت  در خانه ویلایی خود دختری با لباس چسبان و بدن نمایی رو در یک اتاق در بسته نگه می داره که گاه گداری بروی آن تحقیقاتی انجام می ده در ابتدای فیلم هویت دختر و اینکه از کجا آمده اصلا مشخص نیست و همین معما تماشاگر رو برای دنبال کردن صحنه های بعدی با خودش می بره ولی در طول فیلم با فلش بک های که با یادآوری بازیگران از گذشته شون می شه سرگذشت دختر آشکار می شه و دختر زیبای محبوس در واقع همان پسری است که سالهای قبل به دختر جراح تجاوز کرده و باعث مرگش شده بو...

بستنی زمستونی

. تمام اون روزهایی که از دوران کودکیمون به یادمون می یاد جزء خاطراتمون محسوب می شه که به یادآوریش برای اکثر افراد شیرین و دلچسبه، شاید اون روزها توی اون دوران برامون خیلی عادی گذشته ولی قطعا الان که به یاد می یاریمشون از اون لحظاتمون کلی لذت می بریم این خاطرات می تونه برای موضوعهای خیلی خاصی نباشه ولی الان چون اون لحظات رو به یاد می یاریم برامون خیلی خاصه. من یکی از خاطرات شیرین زمستونیم برای بستنی زمستونیه. یادمه بچه که بودم همیشه زمستونها مامانم برام می خرید و من هم همیشه اسمشو یادم می رفت. یادمه یه بار توی فصل تابستون هوسش رو کردم که مامانم گفت: این بستنی ماله زمستونه که به اون صورت سرد نیست و می شه راحت تو زمستون خوردش. دیشب که هوای تهرون کاملا زمستونی شده بود برای خودم خریدم و به هومن هم گفتم: اسم واقعیش چیه؟ شاید الان فقط به این بهونه بستنی زمستونی می خورم که به دنبال خاطرات شیرین کودکیم می گردم..... .