رد شدن به محتوای اصلی

خدا به تعطیلات میرود مومنین به مهمانی

مدتهاست که ننوشتم اینجا و اینجا بیشتر شبیه خونه سما شده و من مهمون. نوشتن و عکاسی از کارهای مطلوبم بود که همشون به برکت سر شغل شریفم هر روز کمرنگتر و در عوض مشکلات و شلوغی کار پررنگتر میشن.
مرداد گرمه همونطور که تیر گرم بود و من ترجیح میدم فصل بهارهمراه با باران فراوان و دمای کمتر از 18 درجه بطور مداوم به شرایط جوی تسلط پیدا کنه. از قرار معلوم خدا رفته تعطیلات و وضعیت آب و هوا رو گذاشته روی حالت رندوم، معلوم نیست چی تو چه فصلی داره چی میشه!
پاکستان و افغانستان رو سیل برده ریخته تو دریای عمان و بخشیش رو توی خلیج فارس اونوقت دریاچه اورمیه داره خشک میشه هیچ بغل دست سیل تو سیستان ایران مردم آب ندارند بخورند! تا میگم خدا رفته تعطیلات سواحل اسپانیا امن و امانه میگن نگو سنگ میشی.
به سلامتی مومنان و مومنات ماه رمضون دوباره رسید. ماههای قمری که حساب و کتاب درستی ندارند یه وقت رمضون تو زمستونه یه وقت تو تابستون! کاش میشد قاط میزد ماههای قمری به جای لوپ خطی میشد، یعنی فقط یکبار رجب یا رمضون میشد و هر چند روز یه اسمی بعنوان ماه فلان درست میشد. برای دوستان عرب که کلاً فرق نمیکنه. میکنه؟ ولی کلن اگه شانس ماست که اگه میزد و خطی هم میشد خطش بین محرم و رمضون گیر میکرد. بعدش میومدم دعا میکردم خدایا تو هر سال شمسی 2 تا سال قمری مقرر کن تا بیشتر مستفیض بشیم.
در اینکه ماه مبارک رمضان دارای برکات زیادیست و مهمانی ماه خداست شکی نیست چون همه مومنان و مومنات میگند پس فضولیش هم به من نیومده ولی از برکاتش همین بس که از بوی دهن مدعوین مهمانی خدا سرت رو باید بکوبی به دیوار. حالا از گرمای هوا و خلق خوش افراد گرسنه و تشنه بی هیچ توضیحی رد میشیم که خودش ثواب زیاد داره.
از اسرار این ماه همین بس که شکنجه جسمی با تحمل گشنگی و تشنگی به دروغ نگفتن و چشم چرونی و ... ارجعیت داره، یعنی نخور تا افطار، بعدش تا تونستی قد یه انباری بار بزن به شکمت تا بفهمی فقرا چی میکشن ولی از اونجایی که حتی فقرا هم میتونن دروغ بگن و دزدی کنند و کارهای دیگه پس اشکالی نداره بین الصلاتین!!! هرکاری خواستی بکن ،کی به کیه داداش فقط نخورنمیمیری که.
میتونی تصور کنی راننده محترمی رو که سیگاریه اما روزست، تشنه و گشنه است ولی بازم روزست، یه مسیر 5 دقیقه ای رو 2ساعته که تو ترافیکه اونم توی ماشین زیر آفتاب طرف  داره تبخیر میشه ، طرف کلن بخاطر خرج و دخل زندگشی بای دیفالتش قاطی هم هست توی این هیرو بیر عابرین پیاده رو به چشم سیخ کباب فراری میبینه و موتوریهارو به چشم مرغ پخته، اینم تصور کن که مسافرش هم غر میزنه و صحبت سیاسی! واقعن میتونی تصور کنی چی میشه؟ بعدش آیا تصور درستی داری که چند تا از این دست برادر و خواهرهای گرامی در سطح شهر در تلاش برای رفت و آمد هستند؟ خوبه که میدونی. اینم یه برکت دیگش، بازم بگم؟!
واسه همینه که نمینویسم دیگه.  


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Crazy, Stupid, Love. (2011)

فیلم: (Crazy, Stupid, Love (2011 یا دیوانه احمق عشق کارگردان های این فیلم:  Glenn Ficarra, John Requa نویسنده :  Dan Fogelman بازیگران شاخص:  Steve Carell, Ryan Gosling and Julianne Moore  فیلم در شاخه:  Comedy, Drama, Romance زمان فیلم:  118 min داستان فیلم در مورد زن و شوهری است که بعد از چندین سال زندگی مشترک زن به این نتیجه می رسه که از شوهرش جدا بشه و به دنبال عشقش بره مرد که دچار شوک بزرگی شده به طور اتفاقی با مرد جوان و خوشتیبی آشنا می شه که به راحتی می تونسته با دخترها ارتباط برقرار کنه و اونها رو بدست بیاره و راههای بدست اوردن دل خانوم ها رو به دوست جدیدش یاد می ده بعد از مدتی همه شخصیتهای فیلم در یک رابطه فامیلی ناخواسته قرار می گیرند و به طور اتفاقی باهم روبرو می شند. فیلم از دید کمدی جالب هست و امتیاز خوبی رو بدست می یاره اگر برای یک روز تعطیل کسل کننده دنبال یه برنامه هستید می تونید با دیدن این فیلم حال و هواتون رو عوض کنید و خنده رو به لبتون بیارید. در ضمن این فیلم ارزش یکبار دیدن رو حتما داره. من به شخصه...

La piel que habito _ The Skin I Live In (2011)

فیلم: (La piel que habito _ The Skin I Live In (2011 یا پوستی که در آن زندگی می کنیم کارگردان:  Pedro Almodover نویسنده:  Pedro Almodover بازیگران شاخص:  Antonio Banderas, Elena Anaya and Jan Cornet فیلم در شاخه:  Drama, Thriller زمان فیلم: 117 min در ابتدا بگم که این فیلم به زبان اسپانیایی است و سعی کنید حتما قبل از دیدنش زیرنویس براش دانلود کنید. جراح حاذقی به نام رابرت در تلاش است که پوستی  از ژن خوک برای انسان درست کند که در برابر نیش حشرات و آتش مقاومه،  رابرت  در خانه ویلایی خود دختری با لباس چسبان و بدن نمایی رو در یک اتاق در بسته نگه می داره که گاه گداری بروی آن تحقیقاتی انجام می ده در ابتدای فیلم هویت دختر و اینکه از کجا آمده اصلا مشخص نیست و همین معما تماشاگر رو برای دنبال کردن صحنه های بعدی با خودش می بره ولی در طول فیلم با فلش بک های که با یادآوری بازیگران از گذشته شون می شه سرگذشت دختر آشکار می شه و دختر زیبای محبوس در واقع همان پسری است که سالهای قبل به دختر جراح تجاوز کرده و باعث مرگش شده بو...

بستنی زمستونی

. تمام اون روزهایی که از دوران کودکیمون به یادمون می یاد جزء خاطراتمون محسوب می شه که به یادآوریش برای اکثر افراد شیرین و دلچسبه، شاید اون روزها توی اون دوران برامون خیلی عادی گذشته ولی قطعا الان که به یاد می یاریمشون از اون لحظاتمون کلی لذت می بریم این خاطرات می تونه برای موضوعهای خیلی خاصی نباشه ولی الان چون اون لحظات رو به یاد می یاریم برامون خیلی خاصه. من یکی از خاطرات شیرین زمستونیم برای بستنی زمستونیه. یادمه بچه که بودم همیشه زمستونها مامانم برام می خرید و من هم همیشه اسمشو یادم می رفت. یادمه یه بار توی فصل تابستون هوسش رو کردم که مامانم گفت: این بستنی ماله زمستونه که به اون صورت سرد نیست و می شه راحت تو زمستون خوردش. دیشب که هوای تهرون کاملا زمستونی شده بود برای خودم خریدم و به هومن هم گفتم: اسم واقعیش چیه؟ شاید الان فقط به این بهونه بستنی زمستونی می خورم که به دنبال خاطرات شیرین کودکیم می گردم..... .