رد شدن به محتوای اصلی

لالایی عزیز خوبم


یه ضرب المثلی هست که می گه بچه بادومه نوه مغز بادومه حالا من می گم این ضرب المثل در مورد پدر و مادر و مادر بزرگ و پدر بزرگ هم صدق می کنه مادر و پدر نعمت واقعا بزرگیند یا میشه گفت جواهرند ولی تمام شیرینی خاطرات بچگی ماله مادربزرگ و پدربزرگ ها ست. خونه مادربزرگ و پدربزرگ بهترین و امن ترین جای دنیا می شه که بچه ها دوست دارند برند پر از قاقالی لی های خوشمزه که با عشق اونها رو برای نوه هاشون قایم می کنند که بچها با خوردن اون قاقالی لی ها اونها رو مهمون یک لبخند بکنند. پدر و مادر برای تربیت بچه ها سختگیری می کنند ولی وقتی بچه ها پیش مادربزرگ و پدربزرگشون هستن آزادن که هر کاری بکنند، لوسشون می کنند و کلی نازشون رو می خرند، نسبت به مادر و پدر بیشتر وقت آزاد دارند که با نوه هاشون بازی کنند یا اونها رو سرگرم کنند، با زبون خود بچه ها اونها رو سرگرم می کنند مثل قصه هایی که شاید هزار ها بار از زبونشون شنیده باشیم ولی همین قصه ها از کارتونهای والت دیسنی هم برامون شیرین تر و قشنگتر می شه من خودم یادمه که عزیزم 2 قصه بیشتر برای ما تعریف نمی کرد ولی هر وقت پیش ما بود من و برادرم ازش می خواستیم که یکی از اونها رو برامون تعریف کنه خودش بهمون می گفت این قصه ها که تکراریه کلی براتون تعریف کردم ولی ما عاشق این بودیم که با شنیدن این قصه ها به خواب بریم چند سالی بود که دیگه قصه هاش یادش نمی اومد و حالا ما باید براش قصه بگیم قصه لالایی:


لالالالا عزیز خوبم آروم بخواب عزیز خوبم
خداحافظ خاطرات شیرین کودکی
خداحافظ شیرینی کشمشی های سفره هفت سین
خداحافظ نون و پنیرهای عصرونه که تابستون توی حیاط برامون درست می کردی
خداحافظ اون دستهای زحمت کشیده که بهترین و نرمترین دستهای دنیا بود
خداحافظ اون صورت پر از چرکی که مهربانترین و شیرین ترین چهره دنیا بود
لالالا عزیز خوبم آروم بخواب عزیز خوبم


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Crazy, Stupid, Love. (2011)

فیلم: (Crazy, Stupid, Love (2011 یا دیوانه احمق عشق کارگردان های این فیلم:  Glenn Ficarra, John Requa نویسنده :  Dan Fogelman بازیگران شاخص:  Steve Carell, Ryan Gosling and Julianne Moore  فیلم در شاخه:  Comedy, Drama, Romance زمان فیلم:  118 min داستان فیلم در مورد زن و شوهری است که بعد از چندین سال زندگی مشترک زن به این نتیجه می رسه که از شوهرش جدا بشه و به دنبال عشقش بره مرد که دچار شوک بزرگی شده به طور اتفاقی با مرد جوان و خوشتیبی آشنا می شه که به راحتی می تونسته با دخترها ارتباط برقرار کنه و اونها رو بدست بیاره و راههای بدست اوردن دل خانوم ها رو به دوست جدیدش یاد می ده بعد از مدتی همه شخصیتهای فیلم در یک رابطه فامیلی ناخواسته قرار می گیرند و به طور اتفاقی باهم روبرو می شند. فیلم از دید کمدی جالب هست و امتیاز خوبی رو بدست می یاره اگر برای یک روز تعطیل کسل کننده دنبال یه برنامه هستید می تونید با دیدن این فیلم حال و هواتون رو عوض کنید و خنده رو به لبتون بیارید. در ضمن این فیلم ارزش یکبار دیدن رو حتما داره. من به شخصه...

La piel que habito _ The Skin I Live In (2011)

فیلم: (La piel que habito _ The Skin I Live In (2011 یا پوستی که در آن زندگی می کنیم کارگردان:  Pedro Almodover نویسنده:  Pedro Almodover بازیگران شاخص:  Antonio Banderas, Elena Anaya and Jan Cornet فیلم در شاخه:  Drama, Thriller زمان فیلم: 117 min در ابتدا بگم که این فیلم به زبان اسپانیایی است و سعی کنید حتما قبل از دیدنش زیرنویس براش دانلود کنید. جراح حاذقی به نام رابرت در تلاش است که پوستی  از ژن خوک برای انسان درست کند که در برابر نیش حشرات و آتش مقاومه،  رابرت  در خانه ویلایی خود دختری با لباس چسبان و بدن نمایی رو در یک اتاق در بسته نگه می داره که گاه گداری بروی آن تحقیقاتی انجام می ده در ابتدای فیلم هویت دختر و اینکه از کجا آمده اصلا مشخص نیست و همین معما تماشاگر رو برای دنبال کردن صحنه های بعدی با خودش می بره ولی در طول فیلم با فلش بک های که با یادآوری بازیگران از گذشته شون می شه سرگذشت دختر آشکار می شه و دختر زیبای محبوس در واقع همان پسری است که سالهای قبل به دختر جراح تجاوز کرده و باعث مرگش شده بو...

بستنی زمستونی

. تمام اون روزهایی که از دوران کودکیمون به یادمون می یاد جزء خاطراتمون محسوب می شه که به یادآوریش برای اکثر افراد شیرین و دلچسبه، شاید اون روزها توی اون دوران برامون خیلی عادی گذشته ولی قطعا الان که به یاد می یاریمشون از اون لحظاتمون کلی لذت می بریم این خاطرات می تونه برای موضوعهای خیلی خاصی نباشه ولی الان چون اون لحظات رو به یاد می یاریم برامون خیلی خاصه. من یکی از خاطرات شیرین زمستونیم برای بستنی زمستونیه. یادمه بچه که بودم همیشه زمستونها مامانم برام می خرید و من هم همیشه اسمشو یادم می رفت. یادمه یه بار توی فصل تابستون هوسش رو کردم که مامانم گفت: این بستنی ماله زمستونه که به اون صورت سرد نیست و می شه راحت تو زمستون خوردش. دیشب که هوای تهرون کاملا زمستونی شده بود برای خودم خریدم و به هومن هم گفتم: اسم واقعیش چیه؟ شاید الان فقط به این بهونه بستنی زمستونی می خورم که به دنبال خاطرات شیرین کودکیم می گردم..... .