We

. امروز یکی از قشنگترین روزهای تقویمه روز تولدم، روزهای قشنگ دیگه ای هم توی تقویمم هستن که اتفاقا کم هم نیستن مثل سالگرد ازدواجم روز تولد هومن عزیزم روزهای تولد اونهایی که دوستشون دارم یا مناسبتهای قشنگ دیگه ولی تنها یک روز از تقویم ماله خود آدمه اونهم روز تولدشه روز آغاز زندگیش... و من امروز با دهه 20 زندگیم خداحافظی کردم و وارد دهه 30 شدم یه گام با تجربه تر و پخته تر از دوره نوجوانیم. و خوشحالم که این روز رو کنار هومن و تمام عزیزانم جشن می گیرم، خوشحالم که صحیح و سالمم، خوشحالم که همه چیز توی زندگیم آروممه، خوشحالم که کسانی هستن توی زندگیم که بهم تبریک بگن و خوشحالم که توی زندگیم کسی رو دارم که ازبودن این روز توی تقویم از من هم خوشحال تر می شه... و امروز یه درس بزرگی هم برای شروع دهه 30 زندگیم گرفتم که امیدوارم از این به بعد انجامش بدم روزهای مهم زندگی عزیزانمون رو حتی با کوچکترین چیزی که می تونیم خوشحالشون کنیم این کوچکترین چیزها برای اون فرد یه دنیا ارزش پیدا می کنه و اون روز رو براش خیلی قشنگتر می کنه من امروز با یک شاخه گل واقعا زیبا آنقدر سوپرایز شدم که احساس کردم یک باغ گل بهم

گل اگر بود، مادر من بود ----   چونکه او نيست، گل بگلشن نيست چقدر زود و چقدر سخت میگذره. بیشتر از یک ماه گذشت و دیگه خیلی چیزها مثل قبل نیست و هیچوقت هم نخواهد شد. افسوس...

تو زندگی عده ای زیادی میان و میرن و نقشی بازی میکنند. بسختی به بعضی میشه گفت دوست چون فقط آشنا هستند و بسختی به بعضی میشه گفت رفیق چون بیشتر از یک برادر هستند. فرق آدمها و جایگاهشون تو سختیهاست که مشخص میشه. بعد از یک اتفاق سخت شاید معدود دلخوشی آدم قضاوت درستش در مورد افراد باشه. دلم میخواد از همه کسایی که توی این مدت همدردی کردند تشکرکنم. ولی والاترین قدردانی رو نثار دوست و رفیق عزیزم رضا و خانواده مهربونش میکنم که بسیار لطف کردند توی این مدت. برای یه مرد بهترین و صمیمترین دوست کسیه که بتونه پیشش بدون هیچ دلواپسی اشک بریزه.