رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۱۱

بیا با من حرف بزن

. یه روزهایی توی زندگی می یاد که توش پر از بی حوصلگیه، حس های سرد و تلخ، حس تنهایی و افسردگی، حس اشتباه کردن و پشیمانی، این روزها توی زندگی همه آدمها هست برای بعضی ها کوتاه تره برای بعضی ها طولانی تر. دوست داریم توی این روزها تو لاکمون فرو بریم، آرزو می کنیم کسی به همون زنگ نزنه، حوصله بیرون رفتن و مهمونی نداریم، حوصله اینکه به سر و وضعمون برسیم رو نداریم، احساس تنهایی و بیچارگی می کنیم. ولی کافیه کسی که تو زندگی برامون مهمه ازمون بپرسیه چی شده؟ یا بهمون بگه به همه حرفات گوش می دم بیا با من حرف بزن و تو حرف بزنی فقط حرف بزنی و تمام احساست رو بگی تمام ترسها و نگرانیها، واماندگی هایی که درونت مثل یک غول بزرگ شدند اونها رو بیرون می ریزی و وقتی بیرون می ریزی اونها کوچک می شند کوچک کوچک و بعد محو می شند و دیگه در وجودمون دیده نمی شند و او فقط گوش می کنه فقط و فقط می شنوه نه قراره چاره ای پیدا کنه نه قراره مقصر یا متهم بشه فقط می شنوه تا ما تمام حسهای درونمون رو بکشیم بیرون تا آروم بشیم. و اگر تو: یک شریک زندگی یا یک دوست یا یک مادر یا شایدهم پدر، شاید یک خواهر یا برادر، بدونین گوشها و کمی ص

احساس تشنگی

. از وقتی که روزانه ۸ لیوان آب می‌خورم احساس تشنگی رو حس می‌کنم در صورتی که قبلا فقط در روزهای خیلی گرم یا بعد از فعالیتهای شدید این احساس رو حس می‌کردم ولی حالا هر روز و هر چند ساعت یکبار احساس تشنگی رو حس می‌کنم، احساس تشنگی یعنی نیاز بدن به آب و نوشیدن آب بعد از این حس یعنی به بدنمون اهمیت دادن یعنی برای سلامت بودنمون گام برداشتن و این یک حس بزرگ و خیلی خوبیه که برای سلامتی و برطرف کردن نیازهای بدنمون هشیار باشیم و گامی برداریم و از این به بعد عادتمون بشه که نیازهای دیگر بدنمون رو هم با درست خوردن درک کنیم و برطرف کنیم. .

موفقیت

. به نظر من موفقیت نه به تحصیلات عالیه دانشگاهی مربوط می شه نه به پستهای بالای مدیریتی در بهترین شرکتها یا ادارات، یک خانوم خانه دار که تحصیلات عالیه هم نداره ولی می دونه چطور از وقتش استفاده کنه می تونه یک فرد موفق باشه خانومی که علاوه بر کارهای روزمره به دنبال اینه که یک کار هنری یاد بگیره تا بتونه تو زندگیش از اون استفاده بکنه، مادری که سعی می کنه هنری که بهش علاقه داره و بلده رو به فرزندانش به خوبی یاد بده و بهترین معلم برای اونها باشه، مادری که برای دخترش با کمترین هزینه ترجیح می ده با هنر خودش کلاه و شال گردن همرنگ پالتوی اون رو ببافه، همسری که می دونه چطور باید دل همسرش رو شاد بکنه و آرامش رو برای اون بوجود بیاره، خانومی که در مشکلات دوستانش شریک می شه و سعی می کنه در کنارشون باشه و در لحظات خوشی خودش سعی می کنه اونها رو شریک خودش بکنه، خانومی که موقع خواب این رو از خودش می پرسه که من امروز چه کار مفیدی غیراز کارهای خونه انجام دادم؟ موفقیت یعنی همین در پایان روز بتونی با لبخند رضایت روزت رو به انتها برسونی... .

بستنی زمستونی

. تمام اون روزهایی که از دوران کودکیمون به یادمون می یاد جزء خاطراتمون محسوب می شه که به یادآوریش برای اکثر افراد شیرین و دلچسبه، شاید اون روزها توی اون دوران برامون خیلی عادی گذشته ولی قطعا الان که به یاد می یاریمشون از اون لحظاتمون کلی لذت می بریم این خاطرات می تونه برای موضوعهای خیلی خاصی نباشه ولی الان چون اون لحظات رو به یاد می یاریم برامون خیلی خاصه. من یکی از خاطرات شیرین زمستونیم برای بستنی زمستونیه. یادمه بچه که بودم همیشه زمستونها مامانم برام می خرید و من هم همیشه اسمشو یادم می رفت. یادمه یه بار توی فصل تابستون هوسش رو کردم که مامانم گفت: این بستنی ماله زمستونه که به اون صورت سرد نیست و می شه راحت تو زمستون خوردش. دیشب که هوای تهرون کاملا زمستونی شده بود برای خودم خریدم و به هومن هم گفتم: اسم واقعیش چیه؟ شاید الان فقط به این بهونه بستنی زمستونی می خورم که به دنبال خاطرات شیرین کودکیم می گردم..... .