. خلاصه كه روز موعود فرا رسيد آخرهاي ماه تير، دقيقا روز 27 تير 87 همان روزي كه جناب آقاي ماه به همراه ستاره هاي آسمون رفتند به آسمون خورشيد خانم تا به طور رسمي و جلوي تمام آسمونيها از خورشيد خانوم خواستگاري كنند خورشيد خانم دل تو دلش نبود دم دماي غروب بود اون روز و ساعت رو خدا تعيين كرده بود گفته بود كه اين لحظه مناسبتره و شگون داره جناب آقاي ماه و ستاره ها وقتي به آسمون خورشيد خانوم كه رسيدند اول از همه ستاره هاي آسمون دور سر خورشيد خانوم گشتند بعد هر ستاره گوشه اي از آسمون قرار گرفت و به طرز زيبا آسمون رو نورافشاني كردند بعد جناب آقاي ماه جلو اومد و روبه خورشيد خانوم كرد و گفت: من مي خوام به طور رسمي و جلوي همه يك بار ديگه از شما خواستگاري كنم آيا به جواب خواستگاري من پاسخ مثبت مي دين؟؟؟ خورشيد خانوم هم سرش رو پايين انداخت و با صداي بلند كه توي آسمان طنين انداخت گفت: بله همه ستاره هاي آسمون براي اين دو ستاره خوشحالي كردند و هر ستاره بوسه اي از نور براي خورشيد و ماه مي فرستاد و خورشيد و ماه هم در حيني كه به هم زل زده بوند دور هم مي چرخيدند. در اين هنگام بود كه صدايي نظر همه رو به خودش