رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از اکتبر, ۲۰۰۸

اندر حكايت ما9

. خلاصه كه روز موعود فرا رسيد آخرهاي ماه تير، دقيقا روز 27 تير 87 همان روزي كه جناب آقاي ماه به همراه ستاره هاي آسمون رفتند به آسمون خورشيد خانم تا به طور رسمي و جلوي تمام آسمونيها از خورشيد خانوم خواستگاري كنند خورشيد خانم دل تو دلش نبود دم دماي غروب بود اون روز و ساعت رو خدا تعيين كرده بود گفته بود كه اين لحظه مناسبتره و شگون داره جناب آقاي ماه و ستاره ها وقتي به آسمون خورشيد خانوم كه رسيدند اول از همه ستاره هاي آسمون دور سر خورشيد خانوم گشتند بعد هر ستاره گوشه اي از آسمون قرار گرفت و به طرز زيبا آسمون رو نورافشاني كردند بعد جناب آقاي ماه جلو اومد و روبه خورشيد خانوم كرد و گفت: من مي خوام به طور رسمي و جلوي همه يك بار ديگه از شما خواستگاري كنم آيا به جواب خواستگاري من پاسخ مثبت مي دين؟؟؟ خورشيد خانوم هم سرش رو پايين انداخت و با صداي بلند كه توي آسمان طنين انداخت گفت: بله همه ستاره هاي آسمون براي اين دو ستاره خوشحالي كردند و هر ستاره بوسه اي از نور براي خورشيد و ماه مي فرستاد و خورشيد و ماه هم در حيني كه به هم زل زده بوند دور هم مي چرخيدند. در اين هنگام بود كه صدايي نظر همه رو به خودش

اندر حكايت ما8

. خلاصه كه خورشيد خانوم در راه برگشت همه حواسش رفته بود به آسمونش و جناب آقاي ماه، توي زمانه برگشت احساس كرد خيلي دلش براي جناب آقاي ماه تنگ شده حتي اگه جناب آقاي ماه اكثرا با چهره اخموش باشه تا خط لبخندش، به نزديكاي آسمونش كه رسيد ديد مابقي مسير كاملا قرمز شده از روي مسير قرمز رد شد كه ديد جناب آقاي ماه شهاب سنگها رو تو مسير خورشيد خانوم قرار داده، با اين كار يه فرش قرمزي زير پاي خورشيد خانوم پهن شده بود خورشيد خانوم ديد كه جناب آقاي ماه با هيجان داره مسير رو بالا و پايين مي ره و كل ستاره هاي ريز و درشت آسمون جمع شده بودند كه ورود خورشيد خانوم رو نظاره گر باشند. خورشيد خانوم وقتي جناب ماه رو ديد دوباره گل از گلش شكفت و رفت طرف جناب آقاي ماه، ماه كه از خوشحالي نمي دونست چطور به خورشيد خانوم خوش آمد بگه دسته اي از ابرها رو كه به شكل زيبايي آرايش داده بود و پشتش قائم كرده بود به خورشيد خانوم داد و گفت: به خونه خودت خوش اومدي، خورشيد خانوم هم از ديدن اين همه استقبال با شكوهي كه جناب ماه ازش كرده بود به وجد اومد و با لپ گلي گفت: خيلي ممنونم، جناب ماه اون رو همراهي كرد تا رسيد به وسط آسمون