نوشته پررنگ من رو یاد سال پیش میندازه که مادر میخواست بره سفر. حیف که به آرشیوش دسترسی ندارم. همین باعث شد تصیم بگیرم خاطرات امسال رو مروری کنم. امسال هم تموم شد، جمله ای که زیاد شنیدم و گفتم این روزا. دلیل گفتنش برای من اینه که گذشت زمان حتی سرعتش از رویاهام بیشتر بوده! سال عجیب با کلی حادثه که برعکس چند سال قبلی که به سکوت و آرامش گذشت پر بود از تغییرات و اتفاقات خوب و بد... دلم میخواد اگه وقت کنم مرور کنم همه این اتفاقات رو اینجا. اولیش که تلخترینشه، مرگ گرگی بود.دوست با وفایی که 14 سال پا به پام اومد و امسال وقتی دیگه پایی برای اومدن براش نمونده بود رفت. هرگز اون روز رو فراموش نمیکنم. هرگز گرگی رو فراموش نمیکنم... بغیر این مورد بقیه اش همه اتفاقات خوب و دلچسبی بودن. اونارم الان نمیگم. باشه تا بعد... بهرحال زود گذشت، عجیبه من تو رویاهام تازه رسیدم به آبان ...