.
حال و احوال خورشيد و ماه به اينجا رسيد كه تعداد روزها و شبهايي كه خورشيد و ماه طلوع و غروب كردند به 365 رسيد و موقع اين فرارسيد كه 365 روز جديدي رو آغاز كنند.
زمينها چون تنها عناصر با شعور اين منظومه هستند قدر اين دو سلطان روز و شب آسمون رو مي دونند براي همين در اين روز خاص در لحظه اي كه اين 365 روز به پايان مي رسه و دور جديد 365 شروع مي شه رو جشن مي گيرند توي روز از خورشيد خانوم و توي شب از جناب ماه تشكر مي كنند و لبخندهاشون رو به عنوان هديه نثاراين دوتا ستاره مي كنند و به پاس اينكه 365 روز رو به سلامت به سر بردند و به آرزوي داشتن 365 روز خوب ديگه براي هم كلي آرزوهاي خوب خوب مي كنند، خورشيد و ماه هم كه شادي زمينها رو مي بينند و مي بينند كه چقدر حال و هواي زمينها عوض مي شه و همه چيز روي زمين عوض مي شه و زمين هم پر از رنگ مي شه اونها هم تصميم گرفتند علاوه بر اينكه به پايان رسوندن موفقيت آميز 365 روزشون رو جشن بگيرند جشن امسالشون رو متفاوت بكنند يك جشن براي باهم بودنشون بگيرند.
ماه، آسمون صبحها از بعد از آشنايش با خورشيد خانوم نه تنها نورش چشمش رو نمي زنه بلكه زيبا و زندگي بخشه، آرامش داره ونويد دهنده به پايان رسيدن فعاليت سخت شبانه است. و خورشيد هم آسمون شب نه تنها ديگه براش تيره و تار نيست بلكه به چشم خورشيد خانوم نماد قدرت، سكوت، آرامش و به پايان رسيدن فعاليت سخت روزانه است.
به پاس اين معناهايي كه تو زندگيشون ايجاد شده، براي همين خورشيد خانوم و جناب آقاي ماه توي خلوتشون در اين روزهاي آخر حسابي مشغول تداركاتي بودند براي روز جشن پايان و آغاز اسم اين جشن رو از اون جهت پايان و آغاز گذشتند كه:
1- يه 365 تموم مي شه يه 365 آغاز مي شه
2- هم مي تونه پايان هرآنچه كه دوست نداري باشه هم آغاز هرآنچه كه دوست داري
3- هم مي تونه بستن تجربه هاي گذشته باشه و درس گرفتن از اونها و هم مي تونه آغاز تجربه هاي جديد
4- هم مي تونه پايان راههاي كه سرانجام نداره باشه هم ميتونه آغاز راههاي جديد و پربار
خلاصه كه روز موعود فرا رسيد ماه و خورشيد شمارش معكوس دادند تا صبح ساعت 9 و اندي بود كه سيصد و شصت و پنج روزشون به پايين رسيد. ماه و خورشيد موفقيتشون توي اقتدار و نظمشون رو به هم تبريك گفتند و بعد خورشيد خانوم به آقاي ماه گفت: كه چشمهاشو ببنده و در اين فاصله نورشو رو چنان به كل آسمون تابوند كه آسمون 7 رنگ شد بعد به ماه گفت: كه حالا چشماتو باز كن ماه از ديدن اين رنگ آسمون واقعا متحير مونده بود در حيني كه ماه با تعجب داشت تمام آسمون رو برانداز مي كرد خورشيد خانوم يك رداي بسيار زيبا و لطيف از جنس بهترين نوع ابرهاي آسمون كه حسابي زده شده بودند و به لطافت ابريشم رسيده بودند درست كرده بود و روي شونه هاي جناب ماه انداخت رداي طويلي كه ماه را به شكل پادشاه ها در آورده بود ماه با ديدن هديه اش به خورشيد خانوم ساعتها خيره شد و با لبخند عميقش از اون تشكر كرد، خورشيد خانوم كه از خوشحالي ماه سر از پا نمي شناخت نورش رو تو آسمون زيادتر كرد اونقدر كه آسمون اون روز طلايي طلايي شده بود، جناب ماه بعد از تشكر و قدرداني به خورشيد خانوم گفت: حالا تو چشمهاتو ببند خورشيد خانوم كه نمي تونست طاقت بياره زود چشمهاشو بست وقتي چشمهاشو باز كرد ديد آسمون پر از ستاره هاي ريز و درشتيه كه به شكل گلي به خصوصي كه روي زمين بهش سنبل مي گن در اومدن و يه سري ديگه از ستاره هام يه شكل به خصوصي در اومده بودن و هي از اين طرف به اون طرف مي رفتند ماه به روي گل سنبل يه نور مليح بنفش همون نور اواسط شبش رو انداخته بود و روي اون شكل كوچلو كه متحرك بود و از اين ور به اون مي رفت نور قرمز دم دمهاي صبحش رو انداخته بود. خورشيد خانوم از ماه پرسيد اين چيه؟ ماه گفت: حدس مي زدم كه تا حالا چنين شكلي نديده باشي چون اين زير آبها زندگي مي كنه و انعكاس نور صبح روي آب دريا به تو اجازه نمي ده براحتي اعماق آب رو نظاره كني به اين زمينها مي گن ماهي و چون قرمزه مي گن ماهي گلي، توي اين روز سنبل و ماهي رو مي زارن تو خونه هاشون مي گن زندگي و نشاط و زيبايي براي 365 روز بعدي وارد زندگيهاشون مي شه منم اين رو تو آسمونت آوردم كه كلي روزهاي خوب رو در پيش رو داشته باشي خورشيد خانوم كه از خوشحالي نفسش بند اومده بود كلي هيجان زده شده بود اومد دوره خودش چرخ بخوره كه ماه گفت: صبر كن يه چيزه ديگم هست خورشيد گفت: چي؟ بعد با يه چشمك يه سري ستاره سرخ ريزبه طرف خورشيد خانوم سرريز شدند خورشيد خانوم گفت: اينها ديگه چيند؟ چرا اينطوري مي كنن؟ ماه كه حسابي از تعجب خورشيد خانوم خندش گرفته بود گفت: اينها ستاره هاي كم ياب مخصوصي هستند كه جز اولين ستاره گاني هستند كه خلق شدند تعداشتون انگشت شماره تو آسمون من تمامه آسمون رو و گوشه كناره هاش رو گشتم تا تونستم اين تعداد رو برات جمع كنم اين ستاره ها نور ندارند ولي فضاي اطرافشون رو عطرآگين مي كنند عطري به مشامت نمي رسه؟ خورشيد خانوم ديد عطري دور و برش پخش شده گفت: چرا فوق العاده است. عطر فضا اونقدر خورشيد خانوم رو مست كرده بود كه نتونست واكنش هيجاني از خودش نشون بده و خلاصه اينطور شد كه 365 روز اين سال متفاوت از سالهاي ديگه براي اين دو ستاره زيباي آسمان آغاز شد...
.
نظرات
نوشته هات بوی خوبی میده... بوی خوشی وشیرینی. هیچوقت نباید اجازه بدیم مزهاینلحظه ها فراموشمون بشن.
کلاً خیلی دوست دارم. واسه همه چی و همه کارات...