.
پسرخاله یکرنگ برای تعطیلات به ایران اومده بود مدتی رو باهم گذروندیم.
چندتا حرکت جنبش سبزی انجام دادیم.
یکی از اقوام نازنین من که از بلاده خارجه اومده بود به دیدارش رفتیم.
پسرخاله یکرنگ رو به همراه خواهر یکرنگ روانه دیار فرنگ کردیم.
مامانم رو راهی سفر ترکیه کردیم هم آش پشت پاش و خوردیم هم کلی سوغاتی.
دو تا عروسی رفتیم که یکیش توی همون باغ عروسی خودمون بود برای همین کلی تجدید خاطره کردیم.
تور یک روزه شاده شاده تنگه واشی رفتیم ولی مسافرتی دیگه ای نرفتیم.
تولد دختر دوست عزیزمون رو برگزار کردیم.
سه تا افطاری پشت سرهم برگزار کردیم.
یکی دوبار پارک و جاده سلامتی برای پیاده روی رفتیم .
جشنواره غذا برای کمک به بچه های معلول رفتیم.
سریال لاست رو دیدیم.
فیلم نیومانگ و خواستگار رو دیدیم ولی سینما اصلا نرفتیم.
کتاب سهم من - دالان بهشت - صدسال تنهایی - فروغ جلال - قلعه حیوانات - این سه زن رو خوندم.
کلی خوابیدم.
در مجموع تابستان شاد بدون مسافرت بدون بدو بدو و دغدغه ای رو گذروندیم.
.
نظرات