.
اولين سال تحويل مشترك من و هومن در منزل خودمان كناره سفره هفت سين برگزار شد.
و 10 روز تعطيلات عيد رو دسته جمعي رفتيم شمال تولد عزيز دلم رو رفتيم شيراز در فصل بهار نارنج
خردادماه پر بود از خبرهاي سياسي
تيرماه فصل امتحانات و فكر و ذكرمون همون خبرهاي خرداد ماه بود بدون كه لاي كتابها رو باز كنم همه واحدهام به طرز معجزه آسايي و البته ناپلئوني پاس شد. البته اين روش رو براي ترم تابستاني اجرا كردم جواب نداد. ;)
تابستون مراجعه شود به پستهاي قبلي در موردش نوشتم.
پاييز كه دو رخداد بزرگ و دوست داشتني براي من توشه كه اولي سالگرد ازدوجمونه و دومي تولدم اولين سالگرد ازدواجمون رو خصوصي برگزار كرديم تا 3سال آينده به همين منوال پيش مي ره پنجمين سال مجددا جشن مي گيريم.
يه مهمون عزيز از هلند داشتيم، يه مدت البته كوتاه مشغول مهمون بازي بوديم.
و اما زمستون مامان سفري به مالزي و سنگاپور داشت كه نصيب ما هم كلي سوغات بود و خاطره.
و مجددا امتحانات پايان ترم من كه البته از ترم تابستون درس عبرت گرفتم و حسابي خوندم.
اول بهمن داداشي مشغول خدمت به دولت در شغل شريف و مقدس سربازي شد كه آموزشي رو اراك بود ولي خوشبختانه بعدش اومد تهران.
و اما ... اما 12/12/88 يه تاريخ به يادموندني ديگه شد براي خانوادمون براي عقد داداشي با زن داداشي :) و مجددا ديداري رو با آقاي خاتمي تازه كرديم.
و حالا هم يه تعطيلات 3 هفته اي و سفر من و عزيزدلم به هلند.
و دومين سال تحويل مشتركمون رو نه تنها در خونمون نيستيم در خاك مملكتمون هم نيستيم نمي دونم اونجا هم رنگ و بوي عيد رو مي شه حس كرد ؟؟؟ يا سال تحويل و نوروز فقط تو ايران حس مي شه؟؟؟
.
نظرات